رنگین کمان
از همه جا از همه رنگ
یک شنبه 29 / 6 / 1392برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : محمدحسین

بسم الله الرحمن الرحیم

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (مائده ۶۷)

اى پیامبر! آنچه را از سوى پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینى حضرت على) اعلام کن واگر چنین نکنى، رسالت الهى را نرسانده‏ اى و (بدان که) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و کسانى که تحمّل شنیدن این پیام مهم را ندارند) حفظ مى‏ کند. همانا خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏ کند.

ولایت مولا 300x225 یک آیه ، یک تفسیر شماره 15 : آیات ولایت (2)

 تفسیر نور (حجت الاسلام و المسلمین قرائتى)‏

نکته ‏ها:

این آیه به دلایلى که خواهد آمد مربوط به جانشینى حضرت على‏ علیه السلام و نصب او به ولایت در غدیر خم به هنگام برگشت پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله از سفر حج در سال دهم هجرى است. جالب اینکه این آیه در میان دو آیه‏ اى قرار گرفته که مربوط به اقامه کتاب آسمانى است و شاید اشاره به این باشد که میان رهبر معصوم و اقامه‏ ى کتاب آسمانى، پیوند محکمى برقرار است. آرى، امام است که مى‏ تواند کتاب آسمانى را به پا دارد و این کتاب خداست که مى ‏تواند امام واقعى را معرّفى کند.

همه‏ ى مفسّران شیعه به اتکاى روایات اهل بیت علیهم السلام و نیز بعضى از مفسّران اهل‏ سنت به عنوان یکى از مصادیق، آیه را مربوط به نصب حضرت على‏ علیه السلام در غدیر خم به ولایت و امامت دانسته‏ اند.(۱) جالب آنکه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذى و نسائى و ابن ماجه، حدیثِ «مَن کنتُ مولاه فعلىّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان کرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است: اوّل اینکه مراد از ولایت، دوستى است. (غافل از آنکه دوستى نیاز به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت) دوّم آنکه اگر حضرت على ‏علیه السلام امام و رهبر بعد از رسول اکرم ‏صلى الله علیه وآله بود، چرا فریاد نزد و ماجراى نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج ‏البلاغه و کلمات حضرت على‏ علیه السلام ناله‏ ها و فریادها مطرح است، ولى صاحب المنار گویا آن ناله ‏ها و فریادها را نشنیده است.(۲)

در تمام قرآن تنها در این آیه است که پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله نسبت به کتمان پیام، تهدید شده که اگر نگویى، تمام آنچه را که در ۲۳ سال رسالت گفته ‏اى هدر مى‏ رود. پس باید دید چه پیام مهمى است که این گونه بیان مى‏ شود؟

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به حضرت على‏ علیه السلام فرمود: «لو لم‏ابلغ ما اُمرت به من ولایتک لحبط عملى» اگر آنچه درباره ولایت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو مى‏ شود.(۳)

در این آیه چند نکته است که جهت‏ گیرى محتوایى آن را روشن مى‏ کند:

۱- سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است.

۲- در این آیه، بجاى «یا أیّها النّبى»، تعبیر «یا أیّها الرّسول» آمده است، که نشانه‏ ى یک رسالت مهم است.

۳- به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده که نشانه‏ ى ابلاغ قطعى و رسمى و مهم است.

۴- پیامبر نسبت به نرساندن یک پیام مهم تهدید شده که اگر نگوید، همه‏ ى زحماتش به هدر مى‏ رود.

۵ – رسول خدا صلى الله علیه وآله از عواقب کارى هراس دارد که خداوند او را دلدارى مى ‏دهد که ما تو را از شر مردم نگه مى‏ داریم.

۶- پیامبر، از جان خود نمى‏ ترسد. زیرا در روزگار تنهایى که با بت‏ها مبارزه مى‏ کرد و در جنگ‏ها که با مشرکین درگیرى نظامى داشت، از خطرها نمى ‏ترسید. (در حالى که سنگباران مى‏ شد، و یارانش شکنجه مى‏ شدند، حالا در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟!)

۷- در آیه، پیامى است که به لحاظ اهمیّت، با همه پیام‏ هاى دوران نبوّت و رسالت، برابر است که اگر این پیام به مردم نرسد، گویا همه‏ ى پیام‏ ها محو مى ‏شود.

۸ – محتواى پیام، باید مسأله‏ اى اساسى باشد، وگرنه در مسائل جزئى و فردى، این همه تهدید و دلدارى لازم نیست.

۹- پیام آیه، مربوط به توحید و نبوّت و معاد نیست، چون این اصول، در روزهاى اوّل بعثت در مکّه بیان شده و نیازى به این همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد.

۱۰- پیام آیه، مربوط به نماز، روزه، حج، زکات، خمس وجهاد هم نیست، چون اینها در طول ۲۳ سال دعوت پیامبر بیان شده و مردم نیز به آن عمل کرده‏ اند و هراسى در کار نبوده است.

پس، محتواى این پیام مهم که در اواخر عمر شریف پیامبرصلى الله علیه وآله نازل شده چیست؟

روایات بسیارى از شیعه و سنّى، ما را از تحیّر نجات داده و راه را نشان مى ‏دهد. روایات مى‏ گوید: آیه مربوط به هجدهم ذی حجه سال دهم‏ هجرى در سفر حجةالوداع پیامبر اسلام است، که آن حضرت در بازگشت به سوى مدینه، در مکانى به نام «غدیر خم» به امر الهى فرمان توقّف داد و همه در این منطقه جمع شدند. مکانى که هم آب و درخت داشت و در گرماى حجاز، کارساز بود و هم محلّ جداشدن کاروان‏ هاى زائران مکّه بود و اهل یمن، عراق، شام، مدینه و حبشه از هم جدا مى‏ شدند.

در آنجا، پیامبر خدا در میان انبوه یاران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه‏ اى طولانى خواند. ابتداى خطبه، توحید، نبوّت و معاد بود که تازگى نداشت. سخن تازه از آنجا بود که پیامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جویا شد. همه نسبت به کرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار کردند. وقتى مطمئن شد که صدایش به همه‏ ى مردم، در چهار طرف مى‏ رسد، پیام مهم خود را نسبت به آینده بیان کرد. و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه» هر که من مولاى اویم، این علىّ مولاى اوست و بدین وسیله جانشینى حضرت على‏ علیه السلام را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت. امّا پس از وفاتش، وقتى حضرت زهراعلیها السلام به در خانه‏ هاى مردم مى‏ رفت و مى‏ گفت: مگر نبودید و نشنیدید که رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟ مى‏ گفتند: ما در غدیر خم، در فاصله دورى بودیم و صداى پیامبر را نمى‏ شنیدیم!! اللّه اکبر از کتمان، از ترس، از بى‏ وفایى و از دروغ گفتن به دختر پیامبر خدا.

آرى، مردم با دو شاهد، حقّ خود را مى‏ گیرند، ولى حضرت على علیه السلام با وجود ده‏ها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگیرد. امان از حبّ دنیا، حسادت و کینه ‏هاى بدر و خیبر و حنین که نسبت به حضرت علىّ علیه السلام در دل داشتند.

امام باقرعلیه السلام فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزّکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشى‏ء کما نودى بالولایة فاخذ النّاس باربع و ترکوا هذه»، اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولایت اهل‏ بیت و چیزى به اندازه‏ ى ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذیرفتند و ولایت را ترک کردند!(۴)

امام رضا علیه السلام فرمود: بعد از نزول این آیه که خداوند ضامن حفظ رسول اکرم‏ صلى الله علیه وآله شد، «واللَّه یعصمک من النّاس» پیامبر هر نوع تقیّه را از خود دور کرد.(۵)

 

پیام ‏ها:

۱- نوع خطاب، باید با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پیام رسانى است، خطاب هم «یا أیّها الرّسول» است.

۲- انتخاب رهبر اسلامى (امام معصوم) باید از سوى خداوند باشد. «بلّغ ما انزل الیک من ربّک»

۳- گاهى ابلاغ پیام الهى باید در حضور مردم و مراسم عمومى و با بیعت گرفتن باشد، ابلاغ ولایت با سخن کافى نیست، بلکه باید با عمل باشد. «و ان لم ‏تفعل» به جاى «ان لم تبلغ»

۴- احکام و پیام‏ هاى الهى، همه در یک سطح نیست. گاهى کتمان یک حقیقت، با کتمان تمام حقایق برابر است. «و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته»

۵ – اگر رهبرى صحیح نباشد، مکتب نابود و امّت گمراه مى‏ شود. «فمابلّغتَ رسالته»

۶- رکن اصلى اسلام، امامت و حکومت است. «وان لم‏تفعل فما بلّغتَ رسالته»

۷- انکار ولایت، نوعى کفر است. «انّ اللّه لایهدى القوم الکافرین»

۸ – عنصر زمان و مکان، دو اصل مهم در تبلیغ است. (با توجّه به اینکه این آیه در هجدهم ذى‏ الحجّه و در محل جدا شدن کاروان‏ هاى حج نازل شد)

منابع :

۱) تفاسیر کبیر فخررازى و المنار.

۲) این سطرها را در شب شهادت حضرت على‏علیه السلام، نیمه شب ۲۱ ماه رمضان ۱۳۸۰ نوشتم.

۳) تفسیر نورالثقلین وامالى صدوق،ص‏۴۰۰.

۴) کافى، ج‏۲، ص‏۱۸.

۵) تفسیر نورالثقلین و عیون اخبارالرضا، ج‏۲، ص‏۱۳۰.

یک شنبه 29 / 6 / 1392برچسب:, :: 17:21 :: نويسنده : محمدحسین

توحید :

برهان وجوب:

واجب الوجود :

وجودش حتمی است

ممتنع الوجود :

نمیتواند وجود داشته باشد

مثال: خدا سنگی خلق کند که خودش نتواند بلندش کند!!!!!!

ممکن الوجود :

موجودی که به ازاء پیدایش علل وجودی خودمیتواند موجود شود و در صورت فقدان این علل بوجود نخواهد آمد. نیاز دارد کسی این علل را بوجود آورد.

حالا فرض کنید واجب الوجود نباشه؟؟؟!!!!

اینجور میشه======> من بچه بابامم ، بابام بچه باباش . الی آخر....

که رد میشه چون ما ممکن الوجودیم و یه ابتدا نیاز داریم

ویژگی های واجب الوجود:

 1- نداشتن سابقه نیستی در گذاشته

2- نداشتن امکان نیستی در آینده

3- نباید مرکب باشد

در آنصورت به دو یا چند چیز نیاز دارد .

4- نباید تعدد داشته باشد

چرا که آنوقت محدود میشود---> دو گدا در گلیمی بخسبند و دو شاه در اقلیمی نگنجند 5

- نباید دچار تغییر گردد

علت درونی یا بیرونی دارد

درونی==> مرکب است

بیرونی==> کسی یا چیزی بر آن احاطه دارد

ما به این واجب الوجود میگیم خدا

سه شنبه 5 / 3 / 1392برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : محمدحسین

 

عرض ادبی خدمت ساحت مقدس امام عصر ارواحنا فدا

سلام آقا جان امیدوارم حالتان خوب باشد گرچه میدانم با این اعمال قبیح ما شیعیان اندوهی عظیم قلب شما را احاطه کرده اما آ قا جان اگر از حال ما جویا باشید باید بگویم ما هم حال خوشی نداریم میدانم که میدانی ما چقد بیقراریم ، مشکلات از هر طرف هجوم آورده و ایمان ما را به تاراج میبرند مولا رحمی نما قبل از گرفتاری جمع بیشتری از ما بیا و ما را از این مهنت دوری و مشکلات برهان.

 چه جمعه ها که غروب ناخودآگاه اشکمان سرازیر میشود حالمان میگیرد و حوصله خودمان را هم نداریم.

آقا جون دلم گرفته تا کی باید این مشکلات مسائل اصلی زندگیمون باشه؟ دیگه کسی واسه دینش ناراحت نمیشه انگار عقایدمون مرده؟!!! نمیدونم شاید هم عوض شدن خلاصه بگم اینجا اوضاع ما هرروز داره خرابتر میشه ، تورو جون مادرت زهرا (س) زودتر بیا...

عرضی نیست و ملالی نیست جز دوری از شما که دارد مارا میسوزاند/.

الحقیر خاک پای شما شیعه گنهکار

شنبه 17 / 3 / 1390برچسب:, :: 1:14 :: نويسنده : محمدحسین

شبهات رجعت

شبهه اول:

رجعت با برخي از آيات قرآن مخالفت دارد ، زيرا در قرآن آمده است: ( حتي اذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون - لعلي أعمل صالحا فيما ترکت کلا إنها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ إلي يوم يبعثون )؛(1) « تا آن گاه که وقت مرگ هر يک فرا رسد در آن حال آگاه و نادم شده گويد : بار الها ! مرا به دنيا بازگردان تا شايد به تدارک گذشته عملي صالح به جاي آورم و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد و اين کلمه را از حسرت همي گويد و از عقب آنان عالم برزخ است تا روزي که برانگيخته شوند . »
پاسخ اولاً ، ظاهر، بلکه صريح آيه در مورد حالت احتضار است به قرينه صدر آيه که مي فرمايد : ( حتي إذا جاء أحدهم الموت ) ، ذيل آيه که مي فرمايد: ( و من ورائهم برزخ )
ثانياً ، آيه ظهور در عدم تحقق با رجوع با طلب کافر دارد ، و منافاتي با رجوع با اراده ي الهي ندارد ، همان گونه که در امت هاي پيشين با اراده ي الهي و مصلحت خاص اتفاق افتاده است .
ثالثا ً، آيه اخص از مدعا است ، زيرا خاص به کفار است ، در حالي که در باب رجعت بحث از رجوع مؤمنان و کافران محض است .

شبهه ي دوم:

قول به رجعت مخالف با عقل است ، زيرا .......

 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 15 / 3 / 1390برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : محمدحسین

 

اعجاز قرآن
 
آیا زمان معجزه‌ها سپری شده است؟ و ما دیگر شاهد وقوع آنها نخواهیم بود؟ آیا از آنجا که معجزات انبیای گذشته مربوط به زمان و مکان خاص خودشان بوده است ما باید با استفاده از اسنادی که از گذشته به جا مانده از آن معجزات آگاه شویم تا بتوانیم به آن پیامبران ایمان بیاوریم؟


ادامه مطلب ...
شنبه 10 / 3 / 1390برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : محمدحسین

 

گفت وگو با آیت الله مصباح یزدی

اشاره:

بحث از رابطه دین و آزادی در سال های اخیر در عرصه فرهنگ و علم و جامعه مورد توجه جدی قرار گرفته است. این بحث در جهت پاسخگویی به پرسش هایی از قبیل این که آیا دین با آزادی ترابطی دارد؟ آیا ترابط این دو مقوله از سنخ ترابط تعاضدی ست یا تعاندی؟ سازگارند یا ناسازگار؟ آیا می توان عناصری از دین را با عناصری از آزادی سازگار دانست یا خیر؟ آیا ملاک محدود کردن ازادی، تنها قراردادهای اجتماعی و حقوق وضعی است یا حقوق طبیعی و ادیان نیز می توانند در این محدودسازی نقش ایفا کنند؟ می باشد.

آنچه پیش رو دارید بخشی از پرسش ها و پاسخ هایی است که در این زمینه در نشست اول کانون گفتمان دینی در حضور حضرت آیت الله مصباح یزدی مطرح شده است و ایشان پاسخ گفته اند.



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 196
بازدید کل : 111194
تعداد مطالب : 82
تعداد نظرات : 59
تعداد آنلاین : 1



ذکر روزهای هفته تاریخ روز اوقات شرعی
روزشمار غدیر پخش زنده حرم حدیث موضوعی مهدویت امام زمان (عج) سوره قرآن آیه قرآن