رنگین کمان
از همه جا از همه رنگ

 

آیه اکمال دین و اتمام نعمت که شیعه با آن به ولایت و امامت امیرالمومنین علیه السلام استدلال می کند در میان آیات حلال و حرام آمده است،با این وجود ممکن است شخصی بگوید که اصلا این آیه در مورد کامل شدن بحث احکام است و اینکه شما آیه ای که در میان بیان حلال و حرام آمده و اصلا ربطی به مسئله جانشینی ندارد را چرا بدین عنوان مطرح و تفسیر می نمایید؟

علمای بزرگ شیعه از دیر باز بر این مطلب واقف بوده و بوسیله دلایل قطعی و روایات وارد شده از طریق خود اهل سنت و نیز شیعیان بدین شبهه پاسخ گفته اند و اینکه آنچه مانند شعاع نور خورشید روشن است آن است که نه فقط این آیه، آیات بسیار و احادیث فراوانی در اثبات خلافت و ولایت مولای متقیان وارد شده که مضمون آن مورد قبول فریقین می باشد.

 

 

آيه 3سوره مائده:

حُرِّمَت عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لحَْمُ الخِْنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُترَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكلَ السبُعُ إِلا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلى النُّصبِ وَ أَن تَستَقْسِمُوا بِالأَزْلَمِذَلِكُمْ فِسقٌ الْيَوْمَ يَئس الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُمْ فَلا تخْشوْهُمْ وَ اخْشوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْت لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتمَمْت عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضِيت لَكُمُ الاسلَمَ دِيناًفَمَنِ اضطرَّ فى مخْمَصةٍ غَيرَ مُتَجَانِفٍ لاثْمٍفَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏

 

گوشت مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند و حيوانات خفه شده ، و به زجر كشته شده ، و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند ، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند ، و باقيمانده صيد حيوان درنده ، مگر آنكه ( به موقع بر آن حيوان برسيد و ) آنرا سر ببريد و حيواناتى كه روى بتها ( يا در برابر آنها ) ذبح شوند ( همگى ) بر شما حرام است و ( همچنين ) قسمت كردن گوشت حيوان بوسيله چوبه‏هاى تير مخصوص بخت‏آزمائى ، تمام اين اعمال فسق و گناه است - امروز كافران از ( زوال ) آئين شما مايوس شدند ، بنابراين از آنها نترسيد و از ( مخالفت ) من بترسيد ، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين ( جاودان ) شما پذيرفتم-اما آنها كه در حال گرسنگى دستشان بغذاى ديگرى نرسد و متمايل به گناه نباشند ( مانعى ندارد كه از گوشتهاى ممنوع بخورند ) خداوند آمرزنده و مهربان است .

 

پاسخ  اجمالی

 

دو مطلب جداى از هم در اين آيه بيان شده است، يك مطلب مربوط به تحريم گوشت‏هاى حرام، مگر در موارد اضطرارى و مطلب ديگر مربوط به كامل شدن دين و يأس كفّار كه اين قسمت كاملاً مستقلّ است، به چند دليل:

الف: يأس كفّار از دين، به خوردن گوشت مردار يا نخوردن آن ارتباطى ندارد.

ب: رواياتى كه از طريق شيعه و سنى در شأن نزول آيه آمده، در مقام بيان جمله‏ى «اليوم يئس الّذين كفروا» و «أليوم اكملت لكم دينكم» است، نه مربوط به جملات قبل و بعد آن، كه درباره احكام مردار است.

ج: طبق روايات شيعه وسنّى، اين قسمت از آيه: «اليوم اكملت...» پس از نصب علىّ‏بن ابى‏ طالب‏عليهما السلام به امامت در غديرخم نازل شده است.

د: غير از دلائل نقلى، تحليل عقلى نيز همين را مى‏رساند، چون چهار ويژگى مهم براى آن روز بيان شده‏است: 1- روز يأس كافران، 2- روز كمال‏دين، 3- روز اتمام‏نعمت االهى بر مردم، 4- روزى كه اسلام به عنوان «دين» و يك مذهب كامل، مورد پسند خدا قرار گرفته است که بر همین موضوع دلالت دارد.(تفسیرنور)

 


 پاسخ تفصیلی


 اليوم يئس الذين كفروا من دينكم و ارتباطش با قسمت اول آیه:

 

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در این رابطه می نویسند: امر اين آيه شريفه در قرار گرفتنش در اين جاي خاص و سپس دلالتش بر معنا ، عجيب است ، براي اينكه اگر در صدر آيه يعني جمله : حرمت عليكم الميتة والدم ... ذلكم فسق دقت كني ، و آنگاه ذيل آن را بر آن اضافه نمائي كه مي‏فرمايد : فمن اضطر في مخمصة غير متجانف لاثم فان الله غفور رحيم خواهي ديد كه آن صدر براي خود كلامي است تام ، و اصلا در افاده معنا هيچ حاجتي و توقفي بر آيه : اليوم يئس الذين كفروا من دينكم ... ندارد ، و جان كلام اينكه از اين راهي كه گفتيم به خوبي متوجه مي‏شوي كه آيه شريفه آيه‏اي است كامل ، (همانطور كه آيات سوره‏هاي انعام و نحل و بقره كه بيانگر محرمات از خوردنيها قبلا نازل شده بودند ، در إفاده معنايش مستقل و كامل بودند‏) از اين تماميت آيه نتيجه مي‏گيريم كه پس آيه : اليوم يئس الذين كفروا ... كلامي است معترضه ، كه در وسط اين آيه قرار گرفته ، و لفظ آيه در فهماندن معنايش هيچ حاجتي به اين جمله نداشت ، حال چه اينكه بگوئيم آيه معترضه از همان اول نزول در وسط دو آيه جاي گرفته ، و يا بگوئيم : رسول خدا (صلي ‏الله ‏عليه ‏و آله ‏وسلّم‏) به نويسندگان وحي دستور فرموده كه در آنجا جايش دهند ، با اينكه نزول هر سه پشت سر هم نبوده و يا بگوئيم هنگام نزول با آن دو آيه نازل نشده ، و رسول خدا (صلي‏ الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) هم دستور نداده كه در آنجا قرارش دهند ، ولي نويسندگان وحي در آنجا قرارش داده‏اند ، چون هيچ يك از اين چند احتمال اثري در آنچه ما گفتيم ندارد ، هر چه باشد بالاخره اين جمله ، جمله‏اي است معترضه كه نه با صدر آيه ارتباطي دارد ، و نه با ذيلش .

مؤيد گفتار ما بيشتر - اگر نگوئيم همه - رواياتي است كه در شان نزول وارد شده ، و اتفاقا روايات زيادي هم هست ، كه متعرض شان نزول جمله مورد بحث شده ، و نامي از اصل آيه نبرده ، واضح‏تر بگويم ، شان نزول جمله : اليوم يئس الذين كفروا ... را متعرض شده ، و نامي از آيه : حرمت عليكم الميتة ... ، به ميان نياورده ، و اين خود مؤيد آن است كه جمله : اليوم يئس الذين كفروا ... مستقل و جداي از صدر و ذيل آيه نازل شده ، و قرار گرفتن اين جمله در وسط آيه مذكور يا مستند به تاليف رسول خدا (صلي‏ الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) است ، و يا به تاليف مؤلفين بعد از رحلت آن جناب است .

 

 

منظور از کلمه" الیوم" چه روزی است

 

اقوالی در مورد منظور "الیوم" مطرح است :

الف.روز بعثت

بعضى گفته‏ اند كه مقصود از «اليوم‏» بايد همان روز بعثت پيغمبر باشد به این سخن جواب داده‏اند كه شما اين سخن را به قرينه رضيت لكم الاسلام دينامى‏گوييد،اين درست است در صورتى كه جملات قبلش نبود زيرا صحبت اين است كه من امروز دين را به پايان رساندم و نعمت را به حد اتمام رساندم، [و حال آنكه]روز بعثت روز شروع اين نعمت بوده است. رضيت لكم الاسلام دينا نيز به اين عنوان است كه حالا كه اسلام كامل شد و نعمت اسلام تمام شد من اين[دين]را به عنوان آن اسلامى كه مى‏خواهم، براى شما پسنديدم.پس «اليوم‏» نمى‏تواند روز بعثت باشد.

 

 

ب. روز فتح مكه

آنكه مراد از كلمه يوم روز بعد از فتح است ، كه خداي تعالي كيد مشركين قريش را باطل و شوكتشان را شكست ، و بنيان دين بت پرستيشان را منهدم و بت‏هايشان را خرد نمود ، و اميدشان را از اينكه يك روز ديگر روي پاي خود بايستند و در مقابل اسلام صف آرائي نموده از نفوذ اسلام و انتشار آن جلوگيري كنند قطع فرمود .

اين احتمال نيز درست نيست زيرا آيه شريفه دلالت به اكمال دين دارد ، و ما مي‏دانيم كه بعد از فتح مكه دين خدا كامل و نعمتش تمام نشده بود ، چون فتح مكه در سال هشتم هجرت اتفاق افتاد و بسياري از واجبات ديني اسلام بعد از اين سال نازل شد و بسياري از حلالها و حرامها بين فتح مكه و بين درگذشت رسول خدا (صلي‏ الله ‏عليه‏ و آله‏ و سلّم‏) تشريع گرديد .

 

ج. روز قرائت ‏سوره برائت به وسيله امير المؤمنين در منى

يا مراد از كلمه يوم بعد از آيات سوره برائت است ، و آن زماني است كه اسلام تقريبا بر شبه جزيره عرب گسترش يافته ، آثار شرك از بين رفته ، سنن جاهليت بمرد ، زماني كه ديگر مسلمانان در معابد و معاهد دين و از آن جمله در مناسك حج احدي از مشركين را نمي‏ديدند ، كه مراسم شرك را انجام دهد ، روزگاري كه دنيا به كام مسلمين شد ، و خدا آن خوف و دلواپسي كه مسلمين داشتند را مبدل به امنيت كرد ، و ديگر هيچ چيزي را شرك خدا ندانستند . اين احتمال هم به هيچ وجه قابل قبول نيست زيرا مشركين عرب هر چند كه بعد از نزول سوره برائت و بر چيده شدن بساط شرك از دين مسلمانان مايوس شدند ، و رسوم جاهليت محو شد ، الا اينكه دين اسلام هنوز كامل نشده بود ، چون فرائض و احكامي بعد از سوره برائت نازل شد ، از آن جمله فرائض و احكامي است كه در سوره مائده آمد ، و مفسرين اتفاق دارند بر اينكه سوره مائده در اواخر عمر رسول خدا (صلي ‏الله ‏عليه ‏و آله ‏و سلّم‏) نازل شده ،و همه مي‏دانيم كه بسياري از احكام حلال و حرام و حدود و قصاص در اين سوره است.

 

پس با نادرست بودن اين سه احتمال لا جرم و به ناچار بايد بگوئيم مراد از اين كلمه يك روز معيني است ، روزي است كه خود اين آيه در آن روز نازل شده ، و قهرا روز نزول اين سوره است.

 

 

روز نزول آیه اکمال

 

شيعه در اينجا يك بيانى دارد كه مدعى است هم مضمون آيات، آن را تاييد می‏كند و هم تاريخ.پس مطلب در دو قسمت بايد بحث‏ شود، يكى اينكه مضمون آيات تاييد میكند و ديگر اينكه تاريخ تاييد میكند.

 

اگر بخواهیم قسمت دوم را بحث كنیم يك مساله تاريخى خيلى مفصلى است.

 

اغلب كتابهايى كه در اين مورد نوشته‏ اند بيشتر روى اين جهت تكيه كرده‏اند كه از جنبه تاريخى و از جنبه حديثى ثابت كنند كه آيه‏ اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا در غدير خم نازل شده است.كتاب الغدير همين مطلب را ثابت میكند.گذشته از كتب حديث، در مورد مورخين هم همين طور است.قديمی ترين كتاب تاريخى اسلام از كتابهاى تاريخ عمومى اسلامى و از معتبرترين كتابهاى تاريخ اسلامى كه شيعه و سنى آن را معتبر میشمارند كتاب تاريخ يعقوبى است.مرحوم دكتر آيتى هر دو جلد اين كتاب را ترجمه كرده‏اند.كتاب بسيار متقنى است و در اوايل قرن سوم هجرى نوشته شده است.ظاهرا بعد از زمان مامون و حدود زمان متوكل نوشته شده.اين كتاب كه فقط كتاب تاريخى است و حديثى نيست، از آن كتابهايى است كه داستان غدير خم را نوشته است.كتابهاى ديگرى - كه آنها را هم اهل تسنن نوشته‏ اند - نيز حادثه غدير خم را ذكر كرده‏ اند.

 

پیامبرصلی الله علیه وآله هنگامى كه به غدير خم كه نزديك جحفه (از جنبه قرائن موجود در آيه) است رسيدند، قافله را متوقف و اعلام كردند كه می‏خواهم درباره موضوعى با مردم صحبت كنم.(اين آيه‏ ها نيز در آنجا نازل شد.)بعد دستور دادند كه منبرى برايش درست كنند.از جهاز شتر و چيزهاى ديگر مركز مرتفعى ساختند.

 

حضرت رفت بالاى آن و مفصل صحبت كرد: «الست اولى بكم من انفسكم؟قالوا: بلى‏» .

 

آنگاه فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه‏» .بعد از اين بود كه اين آيه نازل شد: اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى.

 


 


برخی از احادیث اهل سنت در شان نزول آیه اکمال:‏

 

ابوجعفر محمد پسر جریر طبری (م 310 هـ) در کتاب الولایة، به سندش از زید پسر ‏ارقم که گفت: «آیه‌ی اکمال دین در روز غدیرخم درباره‌ی امیرمؤمنان(ع) نازل شد».‏

 

ابوالقاسم حاکم حسکانی به سندش از ابوسعید خدری که گفت: «چون آیه اکمال نازل شد، ‏فرستاده خدا صلی‌الله علیه وآله وسلم فرمود: «الله اکبر... و ولایت علی بن‌ابی‌طالب پس از من» و ‏فرمود: «هر که را من مولای اویم علی مولای اوست، خدایا! دوست بدار هر که را دوست داردش ‏و دشمن باش هر که را دشمنی ورزدش و یاری کن هر که را یاری کندش و خوار ساز هر که را ‏رها سازدش».‏

 
 جلال الدین سیوطی شافعی (م 911هـ) در الدرالمنثور 2/259 (3/19)، از طریق ابن‌مَردوِیه ‏و خطیب بغدادی و ابن‌عساکر همین حدیث را با الفاظی آورده که در روایت ابن‌مردویه آمده است. و ‏در الاتقان 1/31 (1/53) گوید: «... آیه اکمال، بنا به سند ابن‌مردویه، از ابوسعید خدری که گفت: ‏در روز غدیرخم نازل شد. و بنا به حدیث ابوهریره که گفت: «آیه اکمال در روز غدیرخم نازل شد ‏و آن، روز هجده ذی حجه بود که پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم از حجةالوداع باز می‌گشت...».‏

 

سوال شیعه

سوره مائده به اتفاق شیعه و سنى، آخرین سوره‏اى است كه بر پیغمبراکرم نازل شده و این آیات، جزء آخرین آیاتى است كه بر پیامبر نازل شده یعنى در وقتى نازل شده كه پیغمبر(ص) تمام دستورات دیگر را در مدت سیزده سال مكه و ده سال مدینه گفته بوده و این، جزء آخرین دستورات بوده است. شیعه سؤال می‏كند: این دستورى كه جزء آخرین دستورهاست و آنقدر مهم است كه اگر پیغمبر آن را ابلاغ نكند، همه گذشته‏ ها كان لم یكن [هیچ و پوچ] است چیست؟ یعنى شما نمی‏توانید موضوعى نشان بدهید كه مربوط باشد به سال هاى آخر عمر پیغمبر و اهمیتش در آن درجه باشد كه اگر ابلاغ نشود هیچ چیز ابلاغ نشده است. ولى ما می‏گوییم آن موضوع، مساله امامت است كه اگر نباشد، همه چیز كان لم یكن است، یعنى شیرازه اسلام از هم می‏پاشد. (امامت و رهبرى- شهید مرتضی مطهری ره)

پنج شنبه 4 / 7 / 1392برچسب:, :: 1:43 :: نويسنده : محمدحسین
آیه اكمال دین و حدیث غدیر
در ابتدا لازم است توضیحی درباره آیه اكمال دین بیان نماییم:
1 ـ مفهوم و معنای آیه : (الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم واخشون الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا);[1] امروز كافران (از زوال) آیین شما مأیوس شدند; بنا بر این از آنها نترسید، واز (مخالفت) با من بترسید! امروز دین شما را كامل كردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
2 ـ این بخشی از آیه (الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلاتخشوهم و اخشون) با (الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا) كه هردو به دنبال هم در یك آیه ذكر شده، ارتباط نزدیك و پیوند محكمی با هم دارد و غرض واحدی را بیان می كند، كه عبارت باشد از نومیدی كفار از شكست اسلام. اكمال دین، تمام كردن نعمت و پذیرفتن اسلام به عنوان دین برای مردم، و نومیدی كفار در یك روز بوده است.
3 ـ آیه (الیوم یئس الذین كفروا ... الیوم اكملت لكم دینكم) در روزی نازل شد كه در آن روز كفار نومید شدند و دین كامل گشت، پس این روز عظیم در اسلام چه روز بوده است؟ فرضیه هایی طرح و تصور شده، كه هیچ یك از آنها با مفهوم آیه سازگاری ندارند، و از جمله آن فرضیه ها، فرضیه ای است كه در پرسش طرح شده است، و آن اینكه آیه در نهم ذیحجه در روز عرفه نازل شده است.
ولی این فرضیه صحیح نیست، چون آن وقت این پرسش مطرح است كه در روز نهم ذیحجه چه قضیه مهمی اتفاق افتاد كه كفار از پیروزی بر دین نومید شدند، و دین اسلام كامل گردید؟
نهایت چیزی كه ممكن است گفته شود این است كه منظور از اكمال دین، تعلیم عملی مناسك حج به وسیله رسول خدا بود كه مسلمانان را به حج تمتع دستور داد تا متروك نماند، ولی این توجیه صحیح نیست، چون اكمال دین، به تعلیم چیزی از واجبات دینی اطلاق نمی شود. تا چه رسد كه دین به وسیله آن كامل شده باشد، و افزون بر آن، این احتمال با این بخش از آیه «الیوم یئس الذین كفروا من دینكم» هیچ گونه ارتباطی پیدا نمی كند; چون بین «یأس و نومیدی كفار از پیروزی بر دین» و بین «تعلیم رسول الله حج تمتع را به مسلمان»، هیچ گونه ارتباطی عقلائی وجود ندارد. نومیدی كفار زمانی عقلایی است كه قضیه عظیم، و تحوّل شگرفی در اسلام رخ داده باشد كه باعث نومیدی كفار از غلبه بر دین بشود[2].
4 ـ كفار دائماً نقشه غلبه بر دین اسلام را در سر می پروراندند، و پیروزی بر دین برای آنها به عنوان یك ایده و آرزو مطرح بود[3]، و از اینكه آنها در جنگهای پیاپی شكست خورده بودند، تمام امیدشان به دوره پس از رسول خدا- صلی الله علیه وآله - بود كه با نصب شدن علی - علیه السلام - به خلافت مسلمین توسط رسول خدا- صلی الله علیه وآله - آخرین نقطه های امید كفار تبدیل به یأس شدند، و دین خدا با نصب جانشین رسول خدا و معین شدن رهبری مسلمانان، به اكمال رسید، و بدینسان نعمت خداوند بر امت تمام شد. و آیه با چنین واقعه عظیم و مهم تاریخی اسلام، كه در دوازدهم ذیحجه در روز «غدیر» نازل شد، معنا پیدا می كند، و ارتباط و پیوند هردو بخشی آیه روشن می گردد. و دیگر جای خوف و نگرانی از سوی دشمن وجود ندارد[4]، و مردم از خدا بترسند و عمل و رفتارشان طوری نباشند كه موجب خشم خدا بر آنها بشوند.
5 ـ واقعه غدیر خم، واقعیتی است كه تمام مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند و بسیاری از مورخین آن را به رشته تحریر در آورده اند[5]، و همچنین همه مفسّران و دانشمندان شیعه و نیز جماعت زیادی از علما و مفسّران و محدّثان معروف اهل سنّت معتقدند كه آیه(الیوم اكملت لكم دینكم) در روز 18 ذی الحجه در غدیر خم نازل شده است و در اینجا به برخی از كلمات علماء و مفسران اهل سنت پیرامون آیه فوق و سبب نزول آن اشاره می كنیم:
جلال الدین سیوطی در تفسیر معروف خود، الدرالمنثور در ذیل آیه مورد بحث در ضمن حدیثی نقل می كند:
هنگامی كه پیامبر اسلام- صلی الله علیه وآله -در روز غدیر علی - علیه السلام - را به امامت نصب نمود و آوای ولایت او را سر داد پیك وحی جبرئیل امین آیه (الیوم اكملت لكم دینكم) را آورد[6].
خطیب بغدادی در تاریخ خود نقل می كند:
هركس روز 18 ماه ذی الحجه را روزه بگیرد برای او روزه ی شصت ماه نوشته می شود و آن روز، روز غدیر خم است. وقتی كه پیامبراسلام- صلی الله علیه وآله - دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: آیا من ولی و سرپرست مؤمنین نیستم؟ پاسخ دادند: چرا تو ولی مؤمنان هستی ای پیامبر خدا، آنگاه فرمود: هركس من مولای او هستم علی مولای او است، عمر بن الخطاب گفت: به به، آفرین بر تو ای پسر ابوطالب، از هم اكنون تو مولای من و مولای هر مسلمان هستی! پس خدا آیه(الیوم اكملت لكم دینكم) را نازل كرد[7].
ابن مغازلی كه یكی از بزرگان فقهاء و حفّاظ اهل سنت است در كتاب معروف خود به نام «مناقب علی بن ابی طالب(علیه السلام)» كه در میان كتب مناقب امام علی - علیه السلام - بی نظیر و یا كم نظیر است، حدیثی را نقل می كند كه شبیه حدیث سابق است با مختصر تفاوت و اضافات، و با صراحت می گوید: آیه مورد نظر در روز 18 ذی الحجّه روز غدیر خم نازل شده است.
و باز حموینی كه یكی دیگر از علما و دانشمندان اهل سنت است در كتاب معروف خود «فرائد السمطین» با اسناد خود نقل می كند:
رسول خدا- صلی الله علیه وآله - در روز غدیر خم مردم را برای معرفی علی - علیه السلام - فراخواند و دستور داد زیر درختی كه در آنجا بود، از خار و علف پاك نمایند و مردم امر آن حضرت را به جا آوردند، و آن روز مصادف با روز پنجشنبه بود. سپس مردم را فراخواند دست علی - علیه السلام - را گرفت، بالا برد، تا جایی كه مردم سفیدی زیر بغل او را دیدند، هنوز رسول خدا- صلی الله علیه وآله - و علی(علیه السلام)از همدیگر جدا نشده بودند، این آیه نازل شد: (الیوم اكملت لكم دینكم...)، پیامبر فرمود: خداوند بزرگ است، همان خدایی كه آیین خود را كامل و نعمت خود را بر ما تمام كرد و از نبوت و رسالت من و ولایت علی - علیه السلام - راضی و خشنود گشت و سپس فرمود: خداوندا دوستان او را دوست بدار، و دشمنان او را دشمن بدار، یارانش را یاری كن و آنها را كه یاریش نكردند از یاری خویش محروم بدار[8].
از ابوهریره نقل شده: «كسی كه روز هیجده ذی حجه روزه بگیرد بر او ثواب 60 ماه روزه نوشته می شود و این روز، روز غدیر خم است كه رسول خدا- صلی الله علیه وآله - دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: آیا من سزاوارتر به مؤمنین نیستم؟ گفتند: بله ای رسول خدا، فرمود: كسی كه من تاكنون مولی و پیشوای او بوده ام، بعد از من علی مولی و پیشوای اوست، در این هنگام عمر جلو آمد به علی(علیه السلام)تبریك گفت (بخّ بخّ)، ای علی تو مولای من و مولای همه ی مسلمین شدی، در این هنگام آیهاكمال نازل شد: (الیوم اكملت لكم دینكم...). این روایت را خطیب بغدادی در تاریخ بغداد[9] و ابن عساكر در تاریخ دمشق[10] و عاصمی در زین الفتی[11] و حاكم حسكانی در شواهد التنزیل[12] و ابن مغازلی در مناقب الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)[13] و... نقل كرده اند. همچنین كسانی چون سیوطی در الدرالمنثور[14] و ابن كثیر در البدایه و النهایه[15] هم این روایت را نقل كرده اند.
در روایت دیگری از ابی سعید خدری نقل شده است: «هنگامی كه آیه فوق نازل شد، پیامبر- صلی الله علیه وآله - فرمود: اللّه اكبر، بر كامل شدن دین و تمام شدن نعمت و راضی شدن پروردگار به رسالت من و ولایت علی ابی طالب بعد از من، پس فرمودند: هركس من مولای او هستم، علی مولای اوست. خداوندا دوست بدار كسانی را كه علی را دوست دارد و دشمن بدار كسانی كه را كه با علی دشمن است، و یاری كن یاری كنندگان علی را، و خوار و ذلیل كن خوار كننده گان او را»[16].
مرحوم علامه امینی بعد از تصریح به اینكه آیه (الیوم اكملت لكم دینكم...) در روز غدیر نازل شده می فرماید: امامیّه قائلند كه این آیه كریمه بعد از آنكه رسول خدا- صلی الله علیه وآله - در غدیر خمّ قرار گرفته بود، درباره نصّ غدیر و ولایت علی بن ابی طالب - علیه السلام - نازل شده است. نصّی كه با الفاظ مفید و صریح و آشكار به گونه ای كه همه ی صحابه آن را شنیدند و فهمیدند و این خبر به هركس رسید... جماعت زیادی از علمای تفسیر و پیشوایان حدیث و حفاظ آثار از اهل سنّت در این مطلب با امامیّه همصدا شده اند[17].
مرحوم امینی تعدادی از علما و مفسران را نام می برد كه تصریح كرده اند آیه «الیوم اكلمت لكم دینكم...» در روز غدیر خم نازل شده است!
بنا بر آنچه گذشت به دست می آید كه آیه اكمال در روز هیجدهم ذیحجه نازل شده است و این آیه نه تنها ارتباطی نزدیك به امامت امام علی - علیه السلام - دارد بلكه تنها با امامت آن حضرت معنا پیدا می كند و رابطه هردو فقره آیه روشن می گردد.
6 ـ امامت چیزی جدایی از دین نیست، دین بدون امامت ناقص است، در این صورت لزوماً باید تعیین امام از سوی پیامبر- صلی الله علیه وآله - به اذن خداوند بشود، و گرنه دین ناقص می ماند; لذا با تعیین و نصب شدن علی به امامت از طرف رسول خدا، دین اسلام كامل گردید.
روایاتی در متون فریقین بیان شده مبنی بر ضرورت وجود امام در هر زمان، از جمله: از معاویه بن ابی سفیان نقل شده كه: پیامبر فرمودند- صلی الله علیه وآله - : «كسی كه بمیرد و امام و پیشوایی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است»[18]. حال آنان كه می پندارند امامت جزء دین نیست و دین را بدون امامت كامل می دانند، چگونه این روایت را توجیه می كنند؟ مگر چنین نیست كه پیامبر- صلی الله علیه وآله - مردن بدون داشتن امام و پیشوا را، از نوع مردن جاهلیت و خارج بودن از اسلام می داند؟
عقل هم وجود امام را در هر زمان ضروری می داند; چرا كه خداوند حكیم بندگان خود را سرگردان فرو نمی گذارد تا دچار انحراف شوند[19] درست است كه شریعت و احكام شرعی در زمان حیات رسول گرامی اسلام- صلی الله علیه وآله - به اتمام رسیده است، ولی برای هدایت حكومت اسلامی به سر منزل مقصود و اجرای احكام اسلامی در جامعه، نیاز به امام و پیشوا بعد از پیامبر- صلی الله علیه وآله - ضرورت دارد; چون در غیر این صورت دین به انحراف كشیده خواهد شد و اثری از آن باقی نخواهد ماند.
با این توضیح كه امامت جزء دین است، آیه اكمال تنها با حادثه عظیم و تاریخی «غدیر» معنا پیدا می كند، و در آیه كه سخن از نومیدی كفار و اكمال دین و تمام شدن نعمت بر مسلمانان به میان آمده است، تنها با نصب علی به امامت و رهبری امت اسلامی قابل تفسیر است و دین اسلام با نصب امام علی- علیه السلام- به خلافت و امامت مسلمین از سوی پیامبر به سر حد اكمال رسید، و موجب نومیدی كفار از غلبه بر مسلمین گردید.

[1] . سوره مائده، آیه 3.
[2] . مراجعه كنید به تفسیر المیزان، ج 6، ص 167 ـ 171 .
[3] . سوره بقره، آیه 109.
[4] . مراجعه كنید به تفسیر المیزان، ج 6، ص 176 .
[5] . مسند احمد، ج 32، ص 56، 19302، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1420. زین الفتی، عاصمی، تحقیق باقری محمودی، ج 2، ص 267، مجمع احیاء الثقافه الاسلامی.
[6] . تفسیر الدر المنثور، ج 3، ص 19، ذیل آیه ی 3 سوره ی مائده.
[7] . تاریخ بغداد، ج 8، ص 290.
[8] . انّ النبی(صلی الله علیه وآله) یوم دعا الناس إلی علی فی غدیر خمّ أمر بما كان تحت الشجره من الشوك فقمّ، و ذلك یوم الخمیس، ثمّ دعا الناس إلی علی فأخذ بضبعه فرفعه حتنی نظر النّاس الی بیاض إبطیه، ثمّ لم یتفرّقا حتّی نزلت هذه الآیه «الیوم اكملت لكم دینكم...» فقال رسول اللّه(صلی الله علیه وآله) الله اكبر علی اكمال الدین و إتمام النعمه و رضی الرّب برسالتی و الولایه العلی(علیه السلام). ثمّ قال: اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خدله. ( فرائد السمطین، ج 1، ص 73، باب 12، ح 39، چاپ اول، سال 1398 هـ مطابق 1978 میلادی، ناشر: مؤسسه محمودی، بیروت. لبنان).
[9] . تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 8 ص 290، مكتبه السلفیه.
[10] . تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساكر، تحقیق محمد باقر محمودی، ج 2، ص 75 رقم 577 ترجمه امام علی(علیه السلام)، چاپ دوم، 1400.
[11] . زین الفتی، عاصمی، تحقیق محمد باقر محمودی، ،ج 2 ، ص 265، ح 474، مجمع احیاء الثقافه الاسلامی.
[12] . شواهد التنزیل، عبیداللّه بن احمد حاكم حسكانی، تحقیق محمد باقر محمودی، ج 1، ص 203، مجمع احیاء الثقافه الاسلامی، چاپ اول، سال 1411 هـ ق.
[13] . مناقب امام علی بن ابیطالب، ابن مغازلی، تحقیق محمد باقر محمودی، ص 18، ح 24، دار الأضواء.
[14] . الدر المنثور، جلال الدین سیوطی ،ج 3، ص 19، دار الكفر، چاپ دوم، 1409.
[15] . البدایه و النهایه، ابن كثیر، ج 5 ، ص 188، و ج 7 ، ص 363، دارالكتب العلمیه.
[16] . شواهد التنزیل، عبیداللّه بن احمد حاكم حسكانی، تحقیق محمد باقر محمودی، ج 1، ص 201 ، ح 211، مجمع احیاء الثقافه الاسلامی، تحقیق محمودی، چاپ اول، 1411.
[17] . الغدیر، ج 1، ص 230، چاپ پنجم، 1403، بیروت.
[18] . مسند احمد بن حنبل ، ج 28، ص 88 ، ح 16876، مؤسسه الرساله، چاپ اول ، 1419، صحیح ابن حنبل ، ج 10 ، ص 434، ح 4573، مؤسسه الرساله ، چاپ دوم ، 1414.و مسند ابی یعلی موصلی، تحقیق حسن سلیم أسد، ج 13، ص 366 ، ح 7375، دار المأمون للتراث، چاپ اول ، 1409.
[19] . كشف المراد ، علامه حلی، چاپ دوم، ص 388. و شرح المقاصد، تفتازانی، ج 5، ص233. قم ، شریف رضی، چاپ اول، 1409.
پنج شنبه 4 / 7 / 1392برچسب:, :: 1:41 :: نويسنده : محمدحسین

تفسیر آیه ی 67 سوره مائده ( آیه ی ابلاغ )

آیه ی 67 سوره مائده ( آیه ی ابلاغ )

 

« یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک  و ان لم تفعل فما بلغت الرسالته وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»

 

.می گویند طبق این آیه خداوند به پیامبر امر کرده است که ولایت و امامت علی بن ابیطالب را به مردم ابلاغ کند و اگر این کار را نکند انگار کلّ رسالتش را ابلاغ نکرده است و در این ابلاغ نباید بترسد زیرا خداوند او را محفوظ می دارد.



جواب:از اول سوره مائده که نگاه می کنیم بحث اهل کتاب مطرح است. بحث از ولایت آنها و نهی از اتخاذ ولایت آنها، و معرفی کردن دایره ی ولایت برای مؤمنین.و تا اینجا سوره، جوی را نشان می دهد که احتمالاً در شرایطی بخاطر بعضی مصلحت ها پیامبر خدا، تبلیغ بعضی از مسائل مربوط به اهل کتاب را به تأخیر انداخته باشد. یعنی حالتی در جامعه ایمانی بوده، و تهاجماتی موجود بوده است؛ که پیامبر به خاطر بعضی مصلحت ها، مقداری از دعوت در این زمینه را به تأخیر انداخته باشد. بعد از اینکه خدا، تا اینجای سوره قاطعانه خصوصیات اهل کتاب را توضیح می دهد؛ خطاب به پیامبر می فرماید:"بلغ ما انزل الیک من ربک". آنچه از طرف صاحبت بر تو نازل شده است را آگاهانه و با تمام قاطعیت اعلام کن. "ما انزل الیک من ربک" چندین بار در سوره ی مائده تکرار شده است و با هیچ دلیل و مدرکی نمی توان ثابت کرد که مراد از آن متن قرآن نیست. یعنی آنچه از قرآن راجع به این موضوع (اهل کتاب) بر تو وارد شده است را ابلاغ کن. "و ان لم تفعل فما بلغت الرسالته"  که اگر این کار را انجام ندهی مثل این است که کل رسالتت را انجام نداده باشی.چرا؟ چون رسالت پیامبر ناظر بر دو دسته بود 1- مشرکین- 2- اهل کتاب، که خصوصیات مشرکین را هم داشته اند ولی چون منسوب به یکی از ادیان الهی بودند این وصف، لقب آنها شده بود.


برخورد پیامبر در مکه با مشرکین است و در مدینه با اهل کتاب. می دانیم که در مکه، مسئولیتش را کامل ادا نموده است اما در مدینه اگر قرار باشد بخاطر بعضی مصلحت ها این قسمت از رسالتش را کامل ادا نکند مثل این است که کل رسالتش را انجام نداده باشد. و بعد:

« وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ».

و خدا تو را تا پایان رسالتت از هر گونه خطری مصون می دارد و خدا قوم کافر را هدایت نمی بخشد.



 بعد از آیه ی «بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» آیه ی بعدی این طور شروع می شود :

«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ».از لحاظ قواعد زبان عربی تمام جاهائی که می توان دو جمله را به یکدیگر عطف کرد؛ چه جملاتی که باید واو عطف در بین آنها بیاید و چه جملاتی که برای عطف نیاز به واو عطف ندارند، با استدلال قاطع و نمونه و شواهد فراوان در علم بلاغه، تنظیم و تعیین شده است. در این جا مابین این جمله و جمله ی قبل، با حرف عطف واو، ارتباط برقرار نشده است و آن به این دلیل است:یکی از صوری که مجاز هستیم حرف عطف بکار نبریم این است که اتصال کامل بین جمله اول و جمله دوم برقرار باشد به نحوی که جمله دوم، به عبارت دیگر، عین جمله اول باشد. « مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ » (مائده 67) چه بگویم؟ بگو :

 

« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّىَ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ »(مائده 68) 

 

ای اهل کتاب شما بر هیچ اساس و بنیادی نیستید مگر اینکه تورات و انجیل و "ما انزل الیکم من ربک" که همان قرآن است را اجرا کنید."و لیزیدن کثیراً منهم ما انزل الیک من ربک طغیاناً و کفراً" ای پیامبر فکر نکنی بعد از اینکه تو اعلام نمودی و تبلیغ کردی، همه ی آنها امر تو را می پذیرند؛ چونکه خیلی از مسائلی که از طرف خدایت بر تو نازل شده است موجب ازدیاد طغیان و کفر آنها می شود."فلا تأس علی القوم الکافرین"پس تو هم به نسبت موضع قوم کافرین، متأسف مباش.



 حال به تفسیری که از آیه ی 67 می کنند دقت کنید. می گویند: « مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ » اعلام امامت علی بن ابیطالب است حال این تفسیر را به آیه ی68 تسری می دهیم: ای اهل کتاب، شما بر هیچ اساس و بنیادی نیستید مگر اینکه تورات و انجیل را اجرا کنید و به دنبال امامت علی بن ابیطالب باشید. و خیلی از آنها (اهل کتاب) ولایت علی بن ابیطالب باعث ازدیاد طغیان و کفرشان می شود.


 نکته ای در مورد شان نزول:در این مورد و موارد دیگر اشاره به شأن نزول آیه می کنند. لازم است نکاتی را راجع به شأن نزول برایتان بگویم. اول اینکه اکثریت قریب به اتفاق شأن نزولها دارای درجه ی صحت در اسناد حدیثی نیستند. دوم اینکه اگر قرار باشد ما قرآن را ببندیم و با استفاده از شأن نزول از آن آگاهی یابیم و تا شأن نزولی نباشد که معنی آیه ای را برایمان روشن کند؛قرآن برایمان قابل فهم نباشد،پس در واقع باید خداوند هم وعده ی حفظ این کتاب را داده باشد و هم وعده ی حفظ آن شأن نزولها را.بنابراین اگر سیوطی یا فلان عالم شیعی نمی بود که شأن نزولها را برای ما جمع آوری و مکتوب کند؛ در واقع باید امروزه قرآن قابل فهم نمی بود.حال فرض کنید من در جائی هستم که یک جلد قرآن به همراه دارم اما کتاب شأن نزولهای سیوطی را به همراه ندارم،آیا محکوم به فهم نکردن قرآن هستم؟.آخر کی فهم قرآن متکی بر شأن نزولهاست؟ شأن نزولهائی که برای فهم قرآن مفید است از خود قرآن فهم می گردد.


اول تا آخر سوره مائده را خوب بخوانید متوجه نحوه ی بیان و حال و هوای بحث و مطالبی که می گوید می شوید و آنگاه متوجه می شوید که این سوره درچه جوی نازل شده است و چه شرایطی فراهم بوده که این دستورات آمده است. مضمون این سوره عبارت است از: بحث اهل کتاب و مدینه و آیه های طولانی و جدل و نزاع با اهل کتاب و نفی اینکه شما هیچ اساس و بنیادی ندارید و اعلام اینکه شما ظالم و فاسق هستید و از مسیر ما انزل الله خارج شده اید. این مطالب خیلی مهم هستند که باید از طرف پیامبر به تمام امتش ابلاغ شود. حال اگر پیامبر به خاطر بعضی مصلحت ها آنرا به تأخیر انداخته است خداوند روی به او می نماید: که تو حق نداری اعلام موضعِ حق را در این زمینه، به تأخیر اندازی، تو باید برنامه ی حق را اجرا کنی و هر چه پیش آید تو مسئول عواقب آن نخواهی بود:« بلغ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ چه بگویم؟:« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ ». بلغ این است.قاطعانه ترین دلیل هم همان است که بین این دو جمله واو عطف وجود ندارد اگر وجود داشت می شد گفت: آنچه نازل شده است را بگو و به اهل کتاب هم بگو

.
به عبارت ساده تر می گوید: تبلیغ کن بگو « یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ ».

 
پنج شنبه 4 / 7 / 1392برچسب:, :: 1:39 :: نويسنده : محمدحسین
« یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ »
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند.

 
سوره مائده آیه 67 : « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ »

ترجمه :

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند.

۳ نکته را در ابتدا باید تذکر داد :

۱- ابلاغی که در این آیه شریفه دستور به بیانش، شده است ، از نظر اهمیت ، مساوی یا باارزش تر از 23 سال نبوت پیامبر است زیرا در آیه بیان شده : اگر این کار صورت نگیرد، انگار که پیامبر در طول این 23 سال هیچ انجام نداده چراکه نیاورده فَمَا بَلَّغْتَ هذَا التّبْلیغ ، بلکه آورده رسالتت را به پایان نرسانده ای « وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ »

۲- این تبلیغ هرچه که بود ، در دل پیامبر ایجاد دلهره هایی نموده ، تا آنجاکه خداوند وعده ایمنی از آن ترس را ، به پیامبر (ص) اعلام میدارد « وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ »

۳- در آیه آمده « أُنزِلَ » که فعل ماضی است و معلوم مینماید مطلبی نازل شده بود(مدتی قبل از نزول این آیه) و پیامبر(ص) اعلان آن را مدتی به تأخیر انداخته بودند، تا روز مناسبی از سوی خداوند اعلام گردد، که سرانجام، زمان موعود فرا رسید و با فِعل امر « بَلِّغْ » بیان گشت، بلکه در آیه اخطاری بیان شد که، ای پیامبر اگر این مأموریت را انجام ندهی در واقع به رسالتت عمل ننموده ای در حالیکه در سایر آیات که در مناسبتهای مهم دیگر نازل شده بودند دستورات، بسیار مُلایمتر بیان میشد

یا علی(ع)


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 198
بازدید کل : 111196
تعداد مطالب : 82
تعداد نظرات : 59
تعداد آنلاین : 1



ذکر روزهای هفته تاریخ روز اوقات شرعی
روزشمار غدیر پخش زنده حرم حدیث موضوعی مهدویت امام زمان (عج) سوره قرآن آیه قرآن